تهران- ایرناپلاس- مدتی است فریبا کلهر، نویسندهای که به کانادا مهاجرت کرده، اقدام به تأسیس مرکز ادبیات کودک در این کشور کرده است.
کلهر که برای کتاب «راز آن بوی شگفت» در یازدهمین دوره کتاب سال رضوی مورد تقدیر قرار گرفت، در گفتوگو با ایرناپلاس درباره این مرکز میگوید: کار مرکز ادبیات کودک که در تورنتو ثبت کردم و قرار است قدمهایی بردارد، به هیچ وجه آموزش مجازی داستاننویسی نیست، چون این کار قبلاً انجام شده و الان هم دارد انجام میشود. اینکه نتیجه گرفته یا نگرفته را کاری ندارم، اما هدف ما این نیست یک آموزش مجازی راه بیندازیم که نویسنده تربیت کنیم.
**پرشدن حفرهها
وی با بیان اینکه مرکز ادبیات کودک که در فکر من است، برای پر کردن حفرههای ادبیات کودک در ایران و کانادا است، گفت: در کانادا اما اصلاً چیزی به اسم ادبیات کودک ایران نداریم، یعنی نه کتابی به آن شکل به زبان فارسی یا انگلیسی از نویسندههای ایرانی چاپ میشود و نه مجلهای هست. البته چند مجله کودکان راه افتادند، تا یک مدتی بودند و بعد دوباره تعطیل شدند و به این دلیل که نتوانستند هزینههایشان را تأمین کنند و مشکلاتی که داشتند زیاد دوام نداشتند. ما مجله کودکان نداریم که حداقل قدمت پنجساله داشته باشد. بنابراین حفرههایی در ادبیات کودکان در هر دو کشور هست و مهمترین دغدغه در کانادا دوری بچههای مهاجران ایرانی از زبان مادریشان است. شما کمتر میبینید بچهای که دارد مدرسه کانادایی میرود به فارسی حرف بزند، مگر اینکه آن خانواده بسیار حساس باشند.
کلهر درباره اهداف این مرکز میگوید: یکی از مهمترین اهداف این است که این ارتباط با زبان مادری قطع نشود و تأکید هم روی ایرانیها نیست و روی فارسیزبانهاست؛ مثلاً افغانها هم میتوانند در این گروه قرار بگیرند.
**منتورینگ ادبی
کلهر درباره شیوه آموزش در سایت میگوید: در مورد آموزش مجازی لازم است بگویم به اشتباه در یکی دو تا مصاحبه قبلیام تکرار شده بود همین قضیهای است که مثلاً قرار است آموزش مجازی راهاندازی شود، قرار نیست چنین چیزی باشد. قرار است نظام آموزش سنتیمان که مبتنی است بر رابطه استاد و شاگردی دوباره احیاء شود. امروز یک بحثی در استارتاپها هست به اسم منتورینگ، یعنی کسی که میخواهد کسب و کاری راه بیندازد، نمیرود سریع محلی را بگیرد و چهارتا قفسه بزند و بعد شروع بکند به فروش مثلاً کتاب، یا شروع بکند به فروش یک کالایی. الان صحبت این است که دقیقاً باید هدفگذاری و زمانبندی شود، بازار شناخته شود. اینکه کی شروع بکنیم و به چه اهدافی برسیم و اهداف تعیین میکنند، مثلاً دورنمایی را مشخص میکنند اینکه در سه سال آینده کجا هستیم و پنج سال آینده کجا هستیم. کسی که میخواهد این کسب و کار را راه بیندازد یک کسی به اسم منتور یا مربی در کنارش قرار دارد که به تمام ریزهکاریهای بازار آشنا است.
وی درباره این سیستم آموزش اضافه میکند: در نظام سنتی آموزشی ما این قضیه استاد و شاگردی وجود داشته است و من این واژه منتورینگ را وارد حوزه ادبیات کردهام؛ مخصوصاً ادبیات کودک. چون دغدغه من، بهصورت تخصصی، ادبیات کودک است ترکیبی به اسم منتورینگ ادبی را بهوجود آوردم تا بشود از این طریق نویسندههای مستعد و نویسندههایی که توانایی نوشتن دارند و نمیدانند چطور شروع کنند و چطور ادامه بدهند و چطور تا آخر راه را بروند بتوانند کمکهایی را از منتورها بگیرند. من با تعدادی از نویسندههایی که هنوز هم فکر میکنم افراد شایستهای هستند و میتوانند تربیت نویسندهها را به همین شکل نظام سنتیاش برعهده بگیرند صحبت کردهام و خوشبختانه از اکثرشان جواب مثبت شنیدهام و قبول کردهاند بهعنوان منتور، بهعنوان مربی و استاد و هر چیزی که اسمش را بگذاریم معرفی بشوند به نویسندگان جوان.
کلهر درباره شیوه این مدل آموزشی میگوید: روال کار خیلی ساده است؛ مثلاً فرض کنید که من بهعنوان فرد تازهکار یکی از این منتورها را که ویژگیهایش را از سایت میخوانم و میتوانم با او ارتباط برقرار بکنم انتخاب میکنم و به او ایمیل میزنم. ایمیل نویسندهها در سایت نوشته شده است و ارتباط اولیه برقرار میشود. بعد از اینکه آن استاد و منتور تشخیص داد این فرد توانایی و استعدادش را دارد، چون فقط خواستن مهم نیست و مهم است که فرد استعداد اولیه را داشته باشد، ارتباط با هم ادامه پیدا میکند و ارتباط به طرق مختلف حتی ممکن است مجازی باشد، یعنی روشهایی که خود استاد با توجه به امکانات تشخیص میدهد. قضیه آموزش مجازی نیست و قضیه آموزش فردبهفرد است، قضیه آموزش یک استاد به یک شاگرد از اولین قدم و پایانناپذیر است. یعنی مسئلهای که پایان ندارد و در گذشته هم همین بوده است. استادها تا آخر عمرشان بالا سر شاگردشان بودند، شاگردی که ممکن بود شصت، هفتاد سال سن داشته است، ولی همچنان زیر نظر استاد کار میکرده و وجه خیلی مهم این ارتباط آموزش اخلاقیات بوده است. در گذشته در واقع آموزش اخلاقیات در کنار آموزش هنر یا حرفه خاصی بوده است. خلأی که الان بهشدت احساس میشود.