در اخبار

منتورینگ، رابطه اى قوى و حرفه اى است كه طى آن فرد حرفه اى و با تجربه به فرد ديگرى كمك می کند تا مهارت ها و توانايى هايش را در زمينه اى مشخص بالا ببرد. شايد بشود منتور را مربى معنى كرد؛ فرد با تجربه اى كه به فرد بى تجربه كمك می کند تا راه رسيدن به مقصود را درست برود. منتورينگ، واژه اى است كه بيشتر در اقتصاد و روان شناسى به كار می رود. مثلاً كسى كه می خواهد كسب و كار راه بيندازد، براى رسيدن به موفقيت با يك منتور كارش را شروع می کند يا كسى كه مشكلات رفتارى و روانى دارد با يك منتور قدم به قدم براى درمان خودش گام برمى دارد و منتور نقش الگو را براى او بازى می کند. منتور به فرد تازه كار توصيه می کند و مشاوره می دهد، الهام مى بخشد، تشويق می کند، هدفگذارى ممی کند، حمايت می کند، فرد را به متخصص هاى ديگر ارجاع می دهد و بسيارى ديگر. مدتى است فريبا كلهر، نويسنده كودك و نوجوان و البته خالق چندين رمان براى بزرگسالان، واژه منتور و منتورينگ را وارد ادبيات بويژه ادبيات كودك كرده است. او تجاربى را كه در خصوص آموزش داستان نويسى بر اساس ارتباط با مصطفى رحماندوست داشته، در قالب طرح پياده كرده است تا كودكان و «منتورينگ» نوجوانان علاقه مند به حوزه نويسندگى با اين روش آزموده شده، استعدادهاى خودشان را در زمينه نويسندگى يا شاعرى محك بزنند. گفت و گوى ما با فريبا كلهر را بخوانيد تا بيشتر در جريان اين طرح قرار بگيريد.

* لطفاً در مورد طرح آموزش استعدادهاى ادبيات كودك و نوجوان توضيحاتى بدهيد.

** ريشه اين طرح را بايد در نظام سنتى آموزش جست وجو كنيد. رابطه استاد-شاگردى كه گاهى تبديل میشد به رابطه مراد-مريدى اساس تعليم حرفه ها و هنرها در گذشته بود. توجه كنيد كه می کوید تعليم و نه تدريس. در تدريس شما يكسرى مطالب و فن ها را به شاگردان منتقل می کنيد، اما در تعليم معلم هم تكنيك ها و فنون را به شاگردش منتقل می کند و هم به پرورش فضايل اخلاقى او می پردازد. در تغييرات همه جانبه نظام آموزشى يكى از چيزهايى كه تغيير كرد و از شكل سنتى اش فاصله گرفت، روابط استاد – شاگردى بود. اين روابط مبتنى بود بر روابط طولانى مدت و مخلصانه، در حالى كه در نظام جديد وقتى دوره تدريس به پايان مى رسد رابطه استاد و شاگرد هم قطع مى شود. امروزه رابطه معلم- شاگردى يا مربى- شاگردى در قالب كلمه هاى جديد فرنگى تعريف می شود. واژه انگليسى منتورينگ مدت هاست كه وارد فضاى كسب و كار دنيا و ايران شده است.
به كسانى كه می خواهند كسب و كار تازه اى راه بيندازند، توصيه می شود كه يك منتور استخدام كنند. منتور كسى است كه در حرفه اش سابقه كار قابل توجه و دانش كافى داشته باشد. همچنين علاقه مند باشد كه تجربياتش را در اختيار جوان ترها بگذارد. منتورينگ در زمينه درمان بيماران روحى و حتى حل مشكلات تحصيلى هم كاربرد دارد. اساس همه اين ها هم اين است كه يك منتور يا مربى بالاى سر متربّى باشد و قدم به قدم او را هدايت كند. زيربناى طرح آموزش

نويسندگان جوان هم همين مدل آموزش استاد- شاگردى يا منتور- منتى است.

*ايده طرح چطور به ذهنتان رسيد و اكنون در چه مرحله اى است؟

** پس از انقلاب از رابطه معلم- شاگردى براى تعليم نويسندگان كودك به وفور استفاده شده است. من خودم با همين روش نويسنده شدم. من هيچ كتاب آموزش قصه نویسی نخوانده بودم. معلم من اصول را يادم میداد، يعنى جمله هايى كليدى می گفت و من خودم دنبال دانستن بيشتر مى رفتم. اگر قصه اى در ژانر فانتزى مى نوشتم كه مسلماً ايرادهايى داشت، معلمم ايرادهاى قصه ام را می گفت و كتاب هايى در ژانر فانتزى معرفى می کرد تا بخوانم و بفهمم كه ايده آل هاى اين ژانر چيست.

به نظر من نخستين منتورهاى ادبيات كودك و نوجوان سه نفر هستند. آقاى مصطفى رحماندوست، رضا رهگذر و زنده ياد اميرحسين فردى. اين سه نفر به معناى واقعى كلمه فضاى رابطه معلم – شاگردى را ايجاد كرده بودند. نه چشم داشت مالى داشتند و نه در آموزش فنى و خصايل اخلاقى كم فروشى  می کردند. با اين زمينه بود كه فكر كردم شايد بشود واژه هاى امروزى منتورينگ و منتور را با نظام سنتى در هم آميخت و محصولى به دست آورد كه مورد پسند جامعه امروزى باشد. بنابراين منتورينگ را وارد فضاى ادبيات كودك كردم. فكر كردم ما امروزه با تعداد زيادى از جوان ها روبه روييم كه مايلند اصول نويسندگى براى كودكان و نوجوانان را ياد بگيرند. تعداد زيادى از اين علاقه مندان، قصه هاى نسبتاً خوب اما ايراددار دارند كه نمی دانند چطور اصلاح كنند. تعدادى از اين ها دنبال چاپ قصه هايشان می روند، اما با برخورد ناشرها دلسرد مى شوند. خيلى از اين جوان هاى علاقه مند از يك كارگاه آموزشى به كارگاه ديگر می روند و كلاس هاى ويراستارى و قصه نويسى را می گذرانند، اما در نهايت تعداد كمى به مقصد مى رسند و تازه اگر هم به مقصد برسند معلوم نيست كه مقصدشان بهترين گزينه براى آن ها باشد. شايد كسى كه براى نوجوانان می نویسد، اگر براى كودكان بنويسد موفق تر باشد؛ يا شايد كسى براى نوشتن قصه هاى آموزشى مناسب تر از بازنويسى كردن باشد. اين ها چيزهايى است كه يك مربى مى تواند دريابد و شاگرد را به سمت و سوى مناسبى سوق دهد. يادم مى آيد كه در دوره اى از زندگى حرفه اى ام دوست داشتم شعر كودك بگويم. آقاى رحماندوست می گفت تخيل شعرى دارى، اما قوانين شعر را بلد نيستى. چند جلسه به من آموزش وزن، قافيه و… دادند و پس از يك مدت هر دو فهميديم براى شاعرى استعداد ندارم.

يادگيرى قافيه و وزن كار زياد سختى نيست، اما فرق است بين كسى كه ريتم، وزن و قافيه در درونش می جوشد تا كسى كه با آموزش اين ها را ياد می گیرد. اگر شعر را ادامه می دادم احتمالاً چند تا شعر هم می گفتم و چند تا كتاب هم چاپ می کردم، اما آيا به مقصد رسيده بودم؟ مقصد چاپ كتاب نيست. مقصد جايى است كه تو را مى طلبد. شعر هيچ وقت نمى توانست مرا بطلبد. مقصودم از اين حرف ها اين است كه راهكارى ايجاد كنيم كه افراد را به مسيرهاى مناسب راهنمايى كنيم و تا آخر مسير همراهشان باشيم. منتورينگ ادبى همين را می خواهد: همراه كردن يك منتور با منتى تا آخر راه. آخر راه كجاست؟ راه هنر پايان ندارد. پس رابطه استاد و شاگردى هم پايان ندارد.

*غير از استعداديابى چه اهداف ديگرى از اين طرح در ذهن شماست؟

**هدف اين طرح استعداديابى نيست، بلكه سوق دادن بااستعدادها به مسير درست است. پيشينيان ثابت كرده اند كه با روش معلم و شاگردى می شود هم اصول هنر و فنون را آموزش داد هم فضايل اخلاقى را. امروز ما شاهد فروپاشى اخلاق در بسيارى از رده هاى جامعه هستيم. هنرمندان هم از اين آسيب در امان نبود هاند. كارى به دلايل اين فروپاشى اخلاقى ندارم، اما در رابطه استاد- شاگردى استاد فقط روى آموزش اصول هنر تكيه نمی کند. ما امروز با نسلى از نويسنده هاى جوان روب هرو هستيم كه اخلاق برايشان معنى خاصى ندارد. آن ها ممكن است آينده درخشانى از نظر ادبى داشته باشند، اما آينده خوبى از نظر اخلاقى ندارند. در سيستم منتورينگ مدرن استادها بايد ارج نهادن به فضايل اخلاقى را هم به شاگردانشان گوشزد كنند. هدف ديگر اين سيستم اين است كه عمل انتخاب منتور آگاهانه صورت بگيرد. اگر نوآموزها به فهرستى از استادها دسترسى داشته و با طيفى از منتورهاى ادبى روبه رو شوند آگاهانه تر مى توانند استاد خود را انتخاب كنند و هدف آخر حمايت همه جانبه استادها از شاگردانشان است. نخستين چيزى كه به فكر يك نويسنده تازه كار مى رسد، اين است كه فورى قصه اش را چاپ كند، اما وقتى به ناشر مراجعه می کند، دلسرد مى شود. ناشرهاى درجه يك و دو روى نويسندگان جوان بندرت سرمايه گذارى می کنند، براى همين نويسندگان تازه كار مجبورند كارشان

را پيش ناشرهاى كمتر شناخته شده ببرند و به جاى اينكه حق التأليف دريافت كنند، هزينه چاپ اثرشان را هم بپردازند. در سيستم منتورينگ استاد مى تواند زمان مناسب براى عرضه دست نوشته هاى شاگردش به ناشر مناسب را تشخيص بدهد.

استادها به خاطر آشنايى با دايره فعاليت ناشرها می دانند كه هر ناشر بيشتر تمايل دارد كه چه كارهايى را براى چاپ قبول كند. اين ها از جمله كمك هايى است كه يك منتور ادبى به منتى می کند و نتيجه اينكه در اين سيستم يك نويسنده جوان در كنار يك استاد قرار می گیرد تا هميشه راه را درست طى كند.

*چقدر نويسنده ها از اين طرح استقبال كردند؟ واكنش آنها چه بود؟

**من ايده منتورينگ ادبى و منتورهاى ادبى را با 10 نفر از نويسنده ها و شاعران در ميان گذاشتم.
از 10 نفر هشت نفر با خوشحالى و بلندنظرى قبول كردند كه اسمشان به عنوان منتور در سايت من كه قسمتى از آن به همين موضوع اختصاص داده شده، نوشته شود. محل زندگى هر منتور را نوشته ايم تا نوآموزها بنابر محل زندگى خود با آن ها تماس بگيرند. وسيله تماس هم پست الكترونيكى استادهاست كه در دسترس قرار داده شده است. اتفاقى كه مى افتد اين است كه استادها پس از تأييد صلاحيت ادبى و توانايى نوآموز به روش هاى مختلف با منتى خود در ارتباط خواهند بود؛ گاهى در محل كار منتور، گاهى با پست الكترونيكى و گاهى هم با تلفن و وسايل ارتباطى جديد.

*در خصوص کامل تر شدن طرح، مشورت هايى هم از نويسندگان گرفتيد؟

**اين طرح اعلام عمومى نشده است؛ قرار هم نيست كه اعلام عمومى بشود. منتورها بر اساس ويژگى هاى ادبى و اخلاقى شان انتخاب مى شوند. انتخاب هم نه از جانب من به تنهايى بلكه از طريق همفكرى با كسانى كه حوزه ادبيات كودك و نوجوان را مى شناسند صورت می گیرد. همان طور كه گفتم به طور خصوصى با 10 نفر از منتورها موضوع را درميان گذاشتم و خوشبختانه نظرشان اين بود كه طرحى نو و قابل تأمل است و دست كم مى تواند مورد آزمايش قرار بگيرد.
در مرحله بعد تعداد بيشترى از نويسندگان و شاعران و دان شآموخته هاى رشته ادبيات به اين طرح خواهند پيوست. اميدوارم بتوانيم نشست هایی هم با منتورها داشته باشيم و درباره چالش هاى اين مسير هم اندیشی كنيم.

یک نظر بدهید

Contact Us

قابل خواندن نیست؟ تغییر متن. captcha txt

نوشتن را شروع کنید و اینتر را بزنید